معرفي تيم فوتبال بارسلونا

۶۳ بازديد

معرفي تيم فوتبال بارسلونا

در 100 سال گذشته، بارها و بارها تاريخ ثابت كرده است كه فوتبال، محبوب ترين و گسترده ترين ورزش در سرار جهان است؛ در بسياري از بازي هاي حساس فوتبال، طرفداران تيم هاي مختلف، اشك شادي و ناراحتي براي تيم محبوبشان ريخته و براي حضور در استاديوم ها، ساعت ها در صف هاي طولاني ايستاده اند؛ از سوي ديگر رقابت هاي بزرگي مثل دربي كشور اسپانيا يا همان ال كلاسيكو، ركورد بيش از يك ميليارد بازديد كننده در سراسر جهان را به ثبت رسانده است؛

 

همه اين موارد، نشان از بزرگي و محبوبيت اين ورزش گسترده در ميان مردم سراسر جهان دارد. همچنين سالانه ميليون ها دلار پول در اين ورزش، براي خريد و فروش بازيكنان جا به جا مي شود كه بخش عمده اي از گردش مالي كشورهاي بزرگ به حساب مي آيد؛ براي مثال مي توان به خريد نيمار 222 ميليون يورويي توسط باشگاه فرانسوي پاريسن ژرمن اشاره كرد.

 

فوتبال بزرگ، از تيم هاي بزرگ و قدرتمند تشكيل شده است؛ حضور اين تيم هاي بزرگ، جذابيت و محبوبيت اين ورزش همه گير را دو چندان كرده است. از تيم هاي بزرگ باشگاهي فوتبال در سراسر جهان مي تواند به رئال مادريد اسپانيا (پرافتخارترين باشگاه جهان)، بارسلوناي اسپانيا، آث ميلان ايتاليا، بايرن مونيخ آلمان، پاريسن ژرمن فرانسه، يوونتوس ايتاليا و پورتو پرتقال اشاره كرد.

همه باشگاه هاي بزرگ، طرفداران دو آتشه خاص خودشان را دارند كه تعصب خاصي روي اين تيم ها دارند؛ اصولا باشگاه هاي بزرگ، خريد هاي بزرگ انجام مي دهند و ستارگان مطرح فوتبال جهان را به خدمت مي گيرند. از سوي ديگر در رقابت هاي داخلي كشوري و اروپايي يا همان جام قهرمانان اروپا، نتايج قابل توجه و قهرماني هاي زيادي كسب مي كنند كه همين موارد، دليل اصلي بزرگي اين باشگاه هاي فوتبال به حساب مي آيند. در ادامه مطلب قصد داريم تا به بررسي كلي و تاريخچه يكي از اين باشگاه هاي بزرگ فوتبال يعني بارسلونا بپردازيم.

تاريخچه باشگاه فوتبال بارسلونا

باشگاه فوتبال بارسلونا در شهر بارسلون در منطقه? كاتالونياي اسپانيا قرار دارد. باشگاه فوتبال بارسلونا باشگاهي ورزشي ،اجتماعي با هزاران عضو بوده كه تيم فوتبال بارسلونا بخشي از آن مي باشد. باشگاه بارسلونا درلايگاي اسپانيا جزو سه تيمي است كه هرگز به دسته پايين تر سقوط نكرده است. شهرت تاريخي تيم اين باشگاه به دليل شيوه حمله اي ماهرانه و جذابش بوده كه تأكيدش را بر بازي باز قرار مي دهد. بيشتر بخوانيد

باشگاه فوتبال بارسلونا در سال 1899 توسط عده اي سوئيسي، انگليسي و اسپانيايي و به رهبري خوان گمپر تأسيس شد. بارسا به نوعي، نهادي براي ترويج فرهنگ كاتالان و كاتالانيسم است و از اين رو عبارت «فراتر از يك باشگاه» الگو:كاتالاني را به عنوان شعار خود انتخاب كرده است. برخلاف بسياري از تيم هاي جهان اين باشگاه توسط هوادارانش اداره مي شود.

باشگاه بارسلونا دومين باشگاه ثروتمند جهان است. اين باشگاه رقابت ديرينه اي با رئال مادريد دارد و به مسابقه اي كه بين اين دو تيم برگزار مي شود اصطلاحاً ال كلاسيكو گفته مي شود. نيوكمپ با گنجايش 99.786 تماشاگر، ورزشگاه خانگي بارسلونا و بزرگترين استاديوم اروپا است. حدود 25،7% مردم اسپانيا طرفدار بارسلونا هستند، اين در حاليست كه بارسلونا با دارا بودن 44،2 ميليون هوادار در اروپا، پرطرفدارترين تيم حاضر در اروپا نيز مي باشد.

باشگاه فوتبال بارسلونا با 21 قهرماني در لاليگا، 25 قهرماني در كوپا دل ري، 10 قهرماني در سوپرجام اسپانيا و 2 قهرماني در كوپا دي لاليگا، بعد از رئال مادريد پرافتخارترين تيم اسپانيا است. بارسلونا تنها تيمي است كه از سال 1955 تا 2011 در جام باشگاه هاي اروپا حاضر بوده است. افتخارات بارسلونا در اروپا شامل 4 قهرماني در ليگ قهرمانان، 4 قهرماني در سوپرجام اروپا، 4 قهرماني در جام در جام اروپا و 2 قهرماني در جام لاتين مي شود.

در سال 2009، بارسلونا موفق شد اولين باشگاهي باشد كه سه گانه لا ليگا، كوپا دل ري و ليگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. هم چنين تنها تيميست كه توانسته شش گانه جام ها را فتح كند. بارسلونا را مي توان يكي از موفق ترين تيم هاي قاره اروپا دانست.

تأسيس باشگاه فوتبال بارسلونا

در 22 اكتبر سال 1899 ميلادي، هانس گمپر تمايل خود را به صورت آگهي در روزنامه لوس دپورتس براي تأسيس باشگاه فوتبال اعلام كرد. در 29 نوامبر همان سال در جلسه? خيمناسيو سوله نتايج مثبتي حاصل شد و در نهايت يازده بازيكن شامل واتر وايلد، لوئيس دي اوسو، بارتومئو ترادس، اوتو كونزله، اوته مه ير، انريك دوكال، پره كبوت، كارلس پوجول، جوزپ لوبت، جانپارسونز و ويليام پارسونز جذب شدند و باشگاه فوتبال بارسلونا متولد شد.

باشگاه بارسلونا شروع موفقيت آميزي در مسابقات ملي و منطقه اي نظير مسابقات فوتبال كاتالونيا و كوپا دل ري داشت. در 1902 ميلادي باشگاه اولين جام خود، كوپا ماكايا را بالاي سر برد و نيز در همان سال در فينال اولين دوره كوپا دل ري به مصاف بيزكايا رفت كه 1 – 2 مغلوب شد. در 1908 ميلادي، درحالي كه باشگاه در شرايط مالي سختي قرار داشت و جز قهرماني در مسابقات فوتبال كاتالونيا در 1905 ميلادي تا آن زمان نتوانسته بود پيروزي ديگري به دست آورد، خوان گمپر به عنوان رياست باشگاه برگزيده شد.

گمپر در 5 دوره متفاوت، در بين سال هاي 1908 تا 1925، رياست باشگاه را بر عهده داشت، و مجموعاً حدود 25 سال را در خدمت باشگاه گذراند. از مهمترين دستاوردهاي وي مي توان كمك به بارسا براي به دست آوردن ورزشگاه اختصاصي را خاطر نشان كرد.

در 14 مارس 1909 ، بارسلونا به ورزشگاه اينداستريا نقل مكان كرد. از 1910 تا 1914 ، بارسلونا در جام پيرنه شركت كرد و به عنوان بهترين تيم لانگيدوك، ميدي، ناحيه آكيتن، باسك و كاتالونيا انتخاب شد. در آن زمان شركت كردن در اين رقابت هاي آزاد براي تيم بسيار مفيد بود. در همين دوره زبان رسمي باشگاه از كاستيلن به كاتالونيايي تغيير كرد و تيم به تدريج به يكي از نمادهاي مهم كاتالونيا تبديل شد، تاجايي كه براي بسياري از طرفداران، حمايت از تيم بيشتر به واسطه جايگاه اجتماعي آن و نه بازي خود تيم اهميت داشت.

گمپر، جك گرينول را به عنوان اولين مربي بارسلونا انتخاب كرد. وي همچنين تلاش هايي براي افزايش تعداد اعضاي باشگاه انجام داد، به طوري كه در سال 1922 ميلادي، تعداد اعضاي باشگاه به بيش از 20?000 نفر افزايش يافت. اين افزايش اعضا به لحاظ مالي تيم را قادر به تهيه ورزشگاه جديد ساخت. در نهايت باشگاه به ورزشگاه لس كورتس كه در همان سال افتتاح شده بود، نقل مكان كرد. ورزشگاه جديد 22?000 نفر گنجايش داشت كه بعدها به 60?000 نفر هم رسيد. در دوران گمپر، تيم فوتبال بارسلونا موفق شد يازده بار مسابقات فوتبال كاتالونيا، شش بار كوپا دل ري و چهار بار كوپا دي پيرنه را فتح كرده و نخستين «عصر طلايي» خود را تجربه كند.

ريورا جمهوري خواهي و جنگ داخلي

ريورا? جمهوري خواهي و جنگ دادر 14 ژوئن 1925، جمعيت حاضر در يكي از مسابقه در حركتي خودجوش براي اعتراض به ديكتاتوري ميگوئل پريمو ده ريورا سرود ملي را هو كردند كه در پي آن حكومت در واكنش به اين عمل ورزشگاه را شش ماه تعطيل كرد و گمپر نيز مجبور به كناره گيري از رياست باشگاه شد. همزمان با حركت باشگاه ها به سوي حرفه اي شدن، مديران بارسلونا نيز در 1926 اولين گام را در اين مسير نهادند.

در 1928، بارسلونا پيروز جام اسپانيا شد، در مراسم اهداي جام ترانه? اودا اِ پلاكتو از رافائا آلبرتي يكي از اعضاي اصلي گروه «نسل 27» در وصف عملكرد قهرمانانه دروازه بان بارسا خوانده شد. در 30 ژوئيه 1930، بنيان گذار باشگاه بارسلونا، خوان گمپر، بعد از دوره اي افسردگي به واسطه? مشكلات شخصي و اقتصادي اقدام به خودكشي كرد.

vss_d3.jpg

لوگوي باشگاه بارسلونا از سال 1899 تا به امروز

اگرچه بارسلونا با بازيكن سرشناسي چون جوزپ اسكولا به كار خود ادامه مي داد، باشگاه به دليل كشمكش هاي سياسي كه جامعه ورزشي را به كلي تحت شعاع قرار داده بود، وارد دوره اي از افت شد. باوجود كسب قهرماني در سال هاي 1930، 1931، 1932، 1934، 1936 و 1938 در مسابقات كاتالونيا، بارسلونا هيچ موفقيتي در سطح ملي (بجز عنوان بحث برانگيز 1937) به دست نياورده بود.

يك ماه پس از شروع جنگ داخلي اسپانيا در سال 1936، برخي از بازيكنان بارسلونا و اتلتيك بيلبائو داوطلب خدمت سربازي در جمع افرادي شدند كه در مقابل شورشيان نظامي مي جنگيدند. در 6 اكتبر همين سال جوزپ سانيول، مدير باشگاه و از اعضاي حامي حزب سياسي استقلال طلب، توسط سربازان فالانژ در نزديكي گواداراما به قتل رسيد. در تابستان 1937، تيم به اردوي مكزيك و ايالات متحده رفت.

اين اردو اگرچه به لحاظ مالي باشگاه را در امان نگه مي داشت، اما نيمي از تيم به دنبال پناهندگي در كشورهاي فرانسه و مكزيك بودند. در 16 مارس 1938، بارسلونا مورد بمباران هوايي قرار گرفت كه به كشته شدن 3000 تن انجاميد و دفتر باشگاه نيز از اين بمباران در امان نماند. كاتالونيا چند ماه بعد به تصرف در آمد. باشگاه به نماد نافرماني كاتالانيسم تبديل شد و در پي محدوديت هاي ايجاد شده اعضاي آن به 3?486 نفر كاهش يافت. پس از جنگ داخلي، پرچم كاتالونيا ممنوع اعلام شد و تيم ها از استفاده از نام هاي غيراسپانيايي نيز منبع شدند. اين اقدام باشگاه را مجبور به تغيير نام به (به اسپانيايي:Club de F?tbol Barcelona)‏ و حذف پرچم كاتالونيا از لباس تيم كرد.

نونيز و ثبات در مديريت (20001978)

در سال 1978 جوزپ لوييس نونيز در انتخاباتي توسط اعضاي باشگاه به عنوان مدير جديد انتخاب شد. اين تصميم بسيار نزديك و متصل به گذار اسپانيا در مسير دموكراسي و پايان يافتن ديكتاتوري فرانكو در سال 1974 بود. هدف اصلي نونيز ارتقا دادن بارسا به سطح يك باشگاه جهاني از طريق ثبات بخشيدن به آن در زمين و خارج از آن بود. وي به توصيه كرايف، آكادمي جوانان بارسلونا، لا ماسيا را در 20 اكتبر 1979 تأسيس كرد. دوره رياست او 22 سال به طول انجاميد و بر بارسلونا تاثير بسازايي گذاشت. از زمان نونيز سياست هاي سختگيرانه اي براي دستمزد و نظم و انضباط به جا مانده است.

در 16 مه 1979 بارسلونا با شكست 4–3 فورتونا دوسلدورف در مقابل بيش از 30?000 طرفدار بارسلونايي كه براي ديدن بازي به بازل سوئيس آمده بودند، توانست براي اولين بار جام در جام اروپا فتح كند. در 1982 مارادونا با قراردي به مبلغ 5 ميليون پوند از بوكا جونيورز خريده شد و دهمين ركورد جهان از حيث مبلغ قرار داد رقم خورد. در پايان فصل 1983–1982 بارسلونا توانست با مربيگري منوتي، رئال مادريد را شكست دهد و قهرمان كوپا دل ري شود. در سايت هاي شرط بندي هم اين بازي هاي بارسلونا وجود دارند مثل سايت https://betsforward.com/

حضور مارادونا در بارسا ديري نپاييد و او بارسلونا را براي پيوستن به ناپولي ترك كرد. در آغاز فصل 1985–1984 تري وينابلز به عنوان مربي انتخاب شد و توانست لا ليگا را با هافبك برجسته? آلماني، برند شوستر فتح كند. در فصل بعدي او تيم را به مرحله فينال جام باشگاه هاي اروپا برد كه در ضربات پنالتي بارسا مغلوب استوا بخارست شد و عنوان نايب قهرماني را كسب كرد.

پس از جام جهاني فوتبال 1986 باشگاه گري لينكر آقاي گل آن رقابت ها را از باشگاه اورتون خريد و با دروازه بان آندوني زوبيزارتا قرار دادي طولاني بست. اما تيم در حالي كه شوستر در محروميت به سر مي برد نتوانست موفقيت هاي زيادي كسب كند. وينابلز در آغاز فصل 1988–1987 از بارسا اخراج و لوييس آراگونز جانشين او شد. تمرد بازيكنان از نونيز در رويدادي كه به هسپريا موتيني شهرت دارد در همين فصل رخ داد و اين فصل با پيروزي 1–0 در مقابل رئال سوسيداد در فينال كوپا دل ري به پايان رسيد.

 

در سال 1988 كرايف به عنوان سرمربي به باشگاه بازگشت و به زبان ساده تر يك تيم رويايي جمع كرد. در حالي كه باشگاه با ستاره هاي بين المللي چون روماريو، رونالد كومان، ميشل لادروپ و هريستو استويچكوف قرار داد داشت، او تركيبي از بازيكنان اسپانيايي چون خوزه ماري باكرو، جوزپ گوارديولا و تكسيكي بگيريستين را به زمين مي برد. بارسا زير نظر يوهان كرايف توانست چهار عنوان قهرماني لاليگا را بين سال هاي 1991 تا 1994 پي در پي كسب كند.

در رقابت هاي اروپايي نيز با شكست سمپدوريا در فينال جام در جام اروپا 1989 و ليگ قهرمانان اروپا 1992 هر دو عنوان قهرماني را به دست آورد. همچنين بارسا كوپا دل ري در سال 1990، سوپر جام اروپا در سال 1992 و سه سوپر جام اسپانيا را نيز ازآن خود كرديوهان كرايف با 11 عنوان قهرماني، موفق ترين مربي باشگاه تا به امروز بوده و با 8 سال مربيگري پي در پي بيشترين مدت باقي ماندن در سمت مربيگري باشگاه را داراست. بخت يوهان كرايف در فينال دو فصل آخر مربيگريش برگشت و كسب نتايج ضعيف اسباب اخراج او توسط نونيز را فراهم كرد. شرط بندي مسابقات فوتبال بارسلونا هميشه طرفداران زيادي داشته است.

بابي رابسون جايگزين كرايف شد و تنها در فصل 1997–1996 در اين سمت باقي ماند. او رونالدو را از پي اس وي خريد و توانست سه جام كوپا دل ري، سوپر جام اسپانيا و جام در جام اروپا را براي باشگاه به ارمغان آورد. حضور رابسون تنها يك راه حل كوتاه مدت بود تا لوئيس فن خال بتواند به باشگاه بپيوندد. رونالدو نيز چون مارادونا براي مدت كوتاهي در باشگاه ماند و سپس به اينتر ميلان پيوست.

 

معرفي كتاب بيمار خاموش

۱۰۴ بازديد

 

رمان بيمار خاموش، نخستين اثر الكس مايكليديس، در سال ???? به چاپ رسيد. اين رمان را مي‌توان در دسته‌ي آثار جنايي، هيجاني، رمز‌آلود و روان‌شناسي قرار داد. الكس مايكليديس در اين رمان داستان آليسيا برنسونز را روايت مي‌كند؛ نقاشي موفق و مرفه كه يك روز عصر به ضرب گلوله همسرش را به قتل مي‌رساند و ازآن‌پس يك كلمه هم صحبت نمي‌كند. برگردان فارسي رمان بيمار خاموش با ترجمه‌ي مريم حسين نژاد و از نشر سنگ راهي بازار شد و در سال ?? از پرفروش‌ترين‌هاي اين انتشارات بود.

خلاصه‌ي داستان

آليسيا برنسونز هيچ‌چيز در زندگي كم ندارد؛ خود او نقاشي موفق است و همسرش نيز يكي از عكاسان مشهور صنعت مد و فشن است و خانه‌شان زيبا، مشرف‌به پارك و در يكي از محله‌هاي اعياني لندن واقع است. با تمام اين‌ها يك روز عصر كه همسر آليسيا از كار برمي‌گردد آليسيا با شليك گلوله او را به قتل مي‌رساند. پنج بار به‌صورت او شليك مي‌كند و بعد ساكت مي‌شود. آن‌قدر ساكت كه از آن به بعد حتي يك كلمه هم حرفي نمي‌زند. آليسيا حتي در دادگاه و جلسه‌ي محاكمه‌اش هم لب از لب باز نمي‌كند. نه توجيهي، نه توضيحي، نه بحثي، هيچ.

سكوت شكست‌ناپذير آليسيا  سبب مي‌شود ماجراي تراژدي خانگي كه چيز چندان غيرمعمولي هم نيست بازتاب بسيار وسيعي داشته باشد و براي ماه‌ها تيتر اول روزنامه‌ها و حرف دهان مردم شود.

تصميم‌ مي‌گيرند آليسيا را از رسانه‌ها دور نگه‌دارند و در يك مركز رواني با تجهيزات امنيتي بالا و در شمال لندن بستري كنند. آنجا نام «بيمار خاموش» را روي او مي‌گذارند. تئو فيبر، روانشناسي است كه برخلاف نظر ديگران خيال مي‌كند مي‌تواند آليسيا را به حرف بياورد. مخالفت‌هاي بسياري با اين قضيه مي‌‌شود اما تئو مصمم است. به نظر او «آليسيا تنها كسي است كه از حقيقت خبر دارد» و فكر مي‌كند خود او تنها كسي است كه مي‌تواند بيمار خاموش را به حرف وادارد.

بيمار خاموش و چرخي در ذهن شخصيت‌ها

اينجاست كه حماسه‌ي رازآلود الكس مايكليديس آغاز مي‌شود. نويسنده هم ذهن آليسيا، زني كه محكوم به قتل همسرش است، و هم تئو، روان‌شناسي كه سعي دارد او را درمان كند، را وا مي‌كاود و خواننده را انگشت‌به‌دهان مي‌كند.

بله. نويسنده در كتاب بيمار خاموش به‌جاي آنكه داستان شخصيت‌هاي اصلي را صحنه به صحنه دنبال كند، در افكار آن‌ها چرخ مي‌زند و مخاطب را نيز با خود همراه مي‌كند. نويسنده روان شخصيت‌ها را مي‌كاود و مخاطب را در رازي كه آليسيا را احاطه كرده است و اسرار متعدد تئو غرق مي‌كند.

شخصيت‌پردازي

آليسيا تنها شخصيتي نيست كه نويسنده سعي كرده تمركز خود را روي او بگذارد. با پيش رفتن در داستان درباره‌ي تئو و زندگي‌اش بيرون از تيمارستان، همسرش و هدفش از تلاش براي بازگرداندن صداي آليسيا بيشتر دستگيرمان مي‌شود. داستان اين دو شخصيت به‌خوبي ساخته‌وپرداخته شده است و مخاطب را راضي مي‌كند.

شخصيت‌هاي ديگري هم هستند كه مي‌آيند و مي‌روند و نقش چندان مهمي هم ندارند؛ نويسنده تنها براي شاخ و برگ دادن به داستان از آن‌ها بهره مي‌برد. مي‌آيند و نقششان را بازي مي‌كنند و اجازه مي‌دهند داستان خودش پيش برود. مانند مدير تيمارستان، پسرعموي آليسيا، مدير گالري كوچكي كه آثار آليسيا را به نمايش مي‌گذارد، برادر آليسيا، يكي از پزشكان بيمارستان و چند شخصيت ديگر.

برشي از كتاب

از تمام اين‌ها كه بگذريم، كتاب بيمار خاموش تمامش لايه‌لايه باز شدن پوسته‌ي رازي است كه آليسيا را احاطه كرده و به‌تدريج دانستن آنكه چرا او همسر خود را آن‌طور به قتل رسانده است.

«گابريل از همان روز اولي كه او را ديدم تمام دنياي من بوده و هست. هرچقدر هم كه من را ناراحت كند، هرچقدر هم كه نامرتب و شلخته باشد، هرچقدر هم كه بي‌فكر و خودخواه باشد باز دوستش خواهم داشت. من او را همان‌طور كه هست مي‌خواهم. تا زماني كه مرگ ما را از هم جدا كند.»

بيمار خاموش، كتابي اعتيادآور

هر صفحه را كه ورق مي‌زنيم زمين گذاشتن كتاب سخت‌تر مي‌شود؛ انگار كه اعتيادآور باشد. سكوت صلاح قدرتمندي است. اين موضوع را بامطالعه‌ي كتاب عميقاً حس مي‌كنيم، و در تلاش براي كندوكاو در گذشته‌ي آليسيا و پي بردن به راز او با تئو همراه مي‌شويم، و گذشته‌ي تاريكش، كودكي نه‌چندان شادش، پدر خشن و خاله‌ي بدجنس و بسيار چيزهاي‌ ديگر را ذره‌ذره درمي‌يابيم.

كتابي كه تخيل خواننده را به كار مي‌گيرد

آليسيا‌ي كتاب بيمار خاموش مانندِ صفحه‌ي سفيدي است كه خواننده را وامي‌دارد تخيل خود را به‌كار بيندازد و از دفترچه‌ي خاطرات او و حرف‌هايي كه ديگر شخصيت‌ها درباره‌اش مي‌زنند نتيجه‌اي بگيرد، تا درنهايت مشخص شود كه آليسيا دهان باز مي‌كند يا خير. به‌هرحال اين را شما بايد بخوانيد و بفهميد. و زماني كه حقيقت را بفهميد حتم دارم شوكه مي‌شويد.

تا چند صفحه‌ي آخر نه از اتفاقات غيرمنتظره خبري هست و نه از هيجان. گويي الكس مايكليديس تمام نبوغش را در همان چند صفحه‌ي پاياني رو مي‌كند. طرح داستاني هوشمندانه و شخصيت‌پردازي قوي، و درنهايت پيوند تكان‌دهنده‌اي كه ميان اتفاقات برقرار مي‌شود داستان را خواندني‌تر مي‌كند. اگر بخواهيم اين اثر را در سه كلمه توصيف كنيم، شايد شوكه كننده، فريبنده و خشن واژه‌هاي مناسبي باشند.

اگر علاقه‌مند به تهيه‌ي كتاب بيمار خاموش اثر الكس مايكليديس هستيد همين حالا مي‌توانيد آن را از وب‌سايت كاواك خريداري نماييد.

معرفي كتاب بيمار خاموش